اخبار فدراسیون و هیئت استان

در گذشت استاد تیسار محمد علی خاکبیز از اسطوره های کوهنوردی ایران

[ad_1]

درگذشت پدر کوهنوردی ایران استاد تیمسار محمد خاکبیز درصبح امروز۶مهرماه را به جامعه ورزش علی الخصوص کوهنوردی ایران زمین تسلیت عرض مینماییم.

کانال و گروه کوهنوردان به یاد اسطوره های کوهنوردی ایران زمین این فاجعه را تسلیت عرض مینماید.
روحش شاد و یاد و خاطرش تا ابد جاودان باد..

فوت محمد علی خاکبیز کوه پلاس

محمد علی خاکبیزمتولد سال ۱۲۹۸ تهران است، او کوه‌نوردی را از سال ۱۳۱۵ شروع کرد، فارغ‌التحصیل دانشکده‌ی نیروهای مسلح بود و ۴امین رییس فدراسیون کوه‌نوردی ایران از۱۳۳۴/۸/۶ تا ۱۳۳۷/۳/۲۴. او در سال ۱۳۲۷ دیواره بیستون را به همراه حسین هاشمی و ابوالقاسم نوروزی صعود کرد. او صعودهای زیادی به قله‌های داخل و خارج کشور داشته است از جمله مون‌بلان در فرانسه، فوجی‌یاما در ژاپن و مونت‌ویتنی در آمریکا. خاکبیز در سال ۱۳۲۹دوره‌ای را در مدرسه کوه‌نوردی شامونی در فرانسه گذراند و در سال‌های ۱۳۳۵ و ۱۳۳۶اردوهای کوه‌نوردی مختلفی را به همراه کلاس‌های آموزشی در روزهای جمعه ذز ارتفاعات پس‌قلعه و سربند برگزار کرد. هدف او بردن دانش فنی کوه‌نوردی به میان توده‌ی کوه‌نوردان بود. او مبتکر و برگزار کننده‌ی اولین و دومین کنگره‌ی کوه‌نوردی ایران در شیراز و مشهد، از بهترین و کاردان‌ترین رییسان فدراسیون کوه‌نوردی و در سال‌های ۱۳۴۳، ۱۳۴۴، ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲رییس بنیاد هیمالایای ایران بود .

او سرپرست برنامه‌ی مشترک ایران و ژاپن در صعود به ماناسلو، نخستین کوه ۸۰۰۰ متری صعود شده بوسیله‌ی ایرانیان و سرپرست هیات کوه‌نوردی ایران و چین در صعود به اورست بود که تا ارتفاع ۷۵۰۰ متری صعود شد.

در تاریخ شنبه ۴ مهر ۱۳۸۸ روزنامه‌ی ایران مصاحبه‌ای با وی انجام داده است که در زیر نقل می‌شود.

محمدعلی خاکبیز، کوهنورد ۹۰ساله‌ای است که هنوز ردپایش بر طبیعت نقش می‌بندد

هنوز لب به سخن نگشوده بود که به نقطه‌ای نامعلوم خیره شد. گویی خاطرات یکی پس از دیگری از جلوی دیدگانش می‌گذشتند، نمی‌دانست از کجا شروع کند. وقتی به او گفتم، می‌خواهم باقدیمی‌ترین فردی که موفق به صعود به قله دماوند شده است، گفت‌وگو کنم، لبخندی به لب آورد، لبخندی که او را به گذشته‌های دور برد. دست‌هایش را به یکدیگر گره زد و پر قدرت آنها را روی میز گذاشت و با صدایی که پر از تجربه و صلابت بود گفت:

محمدعلی خاکبیز هستم، متولد ۱۲۹۸ در تهران و 

از کودکی‌هایتان بگویید؟

اشتباه نکنید، من همیشه بزرگ بودم و دوران کودکی برای من مفهومی نداشت. اکثر اوقات ورزش می‌کردم. زمانی که ۱۲ساله بودم، روزهای جمعه با دوچرخه کنار راه‌آهنی که قطار آن از تهران به طرف مرقد حضرت عبدالعظیم می‌رفت به سرعت قطار رکاب می‌زدم تا جایی که بتوانم با دست قطار را بگیرم، آن وقت روی پله قطار ایستاده و دوچرخه را بالا می‌کشیدم. پس از مدتی در محل مناسب دوچرخه را روی زمین گذاشته و به طرف شهرری رکاب می‌زدم.

از همان زمان به کوهنوردی علاقه‌مند شدید؟

در یک خانواده مذهبی متولد شدم، مادرم بیشتر برای زیارت به اماکن زیارتی می‌رفت. من نیز در این مسافرت‌ها به طبیعت علاقه‌مند شدم و در دوران جوانی و نوجوانی به اطراف تهران رفته و دامنه‌های کوه را می‌پیمودم. اما فعالیت جدی من در رشته کوهنوردی از زمانی آغاز شد که فارغ‌التحصیل دانشکده افسری شدم و خدمت خود را در ارتش آغاز کردم.

و با اصول کوهنوردی آشنا شدید؟

بله و مأموریت‌هایی که به من داده می‌شد، فرماندهی مرکز آموزش کوهستانی ارتش بود. از واحدهای مختلف ارتش افراد مختلف به این مرکز می‌آمدند تا با آموزش‌های کوهستانی از قبیل صعودها، صخره‌نوردی، عبور از یخچالهای طبیعی و… آشنا شوند.

برای فراگیری دوره‌های کوهنوردی به کدام یک از مناطق کوهستانی سفر می‌کردید؟

آموزش کوهنوردی نیاز به گذراندن دوره‌های آموزشی و ارتباط با دیگر ارتش‌‌های کشورهای جهان داشت. به‌همین دلیل مدت یکسال به مرکز آموزش کوهستانی ارتش فرانسه اعزام شدم و در دامنه‌های قله مون بلان (کوه سفید) تکنیک‌های کوهنوردی را فرا گرفتم.

پس از بازگشت از فرانسه فعالیت در این رشته را چگونه ادامه دادید؟

پس از بازگشت از فرانسه، دوره‌های صعود به قله‌های مرتفع جهان از جمله برنامه‌های من در زندگی بود. یکی از این برنامه‌ها صعود به قله ماناسلو بود. یک‌بار هم با کوهنوردان کشور چین برنامه‌ای طرح کردیم تا راهی اورست بلند‌ترین قله جهان شویم. مقصد این برنامه صعود به قله اورست بود، با این تفاوت که بطور معمول کوهنوردان از راه کشور نپال که در شمال هندوستان قرار دارد به اورست صعود می‌کنند، ولی کوهنوردان ما تصمیم داشتند از طریق کشور چین این صعود را انجام دهند.

صعود به قله اورست چگونه بود؟

برنامه صعود به اورست تا کمپ اصلی با موفقیت انجام شد، اما ادامه صعود به آینده موکول شد و برنامه صعود از راه کشور چین نیمه تمام ماند.

سخت‌ترین کوهپیمایی که تاکنون داشته‌اید، چه بوده است؟

یخچال نوردی و سنگ نوردی در کوه‌های فرانسه یا صعود به قله ماسانلو که بسیار طاقت فرسا بود. اما سایر صعودها و کوهنوردی‌ها بویژه در دامنه‌های ایران مانند البرز و سهند و سبلان و… بسیار لذت بخش بود.

از نخستین باری که موفق به صعود قله دماوند شدید بگویید؟

دقیقاً یاد ندارم که چه زمانی به قله دماوند صعود کردم اما خیلی جوان بودم، صعود به این قله یک روز طول کشید و به جرأت می‌گویم، یکی از بهترین و زیبا‌ترین نشانه‌های قدرت خداوند را آن زمان دیدم و احساس کردم.

و اولین تجربه کوهنوردی مربوط به چه زمانی است؟

صعود به قله توچال اولین تجربه کوهنوردی من در زندگی است. وقتی به ارتفاع چهار هزار متری رسیدم، احساس جدید و فوق‌العاده‌ای داشتم. خوشحالی و قدرت در وجودم موج می‌زد و همین مسئله باعث شد که کوهنوردی زندگی من شود و از آن پس تصمیم گرفتم فعالیت در این رشته را بطور جدی آغاز کنم.

تلخ‌ترین حادثه‌ای که در صعود به قله‌ها به‌خاطر دارید، چه بوده است؟

هنگام صعود به قله ماسانلو قبل از رسیدن به کمپ اصلی، یک باربر تبتی از میان شکاف‌های سنگی سقوط کرد و جان باخت. این اتفاق تلخ‌ترین خاطره کوهنوردی من بود. به‌غیر از این حادثه، خوشبختانه، اتفاق ناگوار دیگری در مدت زمان صعود‌هایم رخ نداده است.

زیباترین قله‌ای که موفق به صعود آن شده‌اید؟

هر قله، زیبایی خاص خودش را دارد و من نمی‌توانم انتخاب کنم. شیر کوه یزد، ارتفاعات کرمان، سهند و سبلان و قله زیبای دماوند که بی‌همتا است.

کوهنوردی در گذشته چه تفاوتی با کوهنوردی امروز دارد؟

کوهنوردی همیشه برای من زیبا بوده است و اگر هزار بار از یک قله صعود کنم خسته نمی‌شوم. البته در جوانی شور و اشتیاق دیگری برای کوهپیمایی داشتم.

آخرین صعودتان به کدام قله بود؟

آخرین برنامه جدی صعود به قله، همان برنامه صعود به قله اورست با چینی‌ها بود که نیمه‌تمام ماند. اما تا این لحظه هر جمعه با دوستان یا خانواده به دامنه‌های اطراف تهران می‌روم و کوهنوردی می‌کنم.

.

فکر می‌کنم سلامتی و تندرستی خود را مدیون کوهنوردی و ورزش هستید؟

بله، بهترین و بزرگترین تأثیری که کوهنوردی برای من در این سال‌ها داشته است سلامتی است. با این سن تاکنون به پزشک مراجعه نکرده‌ام و یک عدد قرص نخورده ام. سال‌ها پیش از ناحیه دست دچار آسیب جدی شدم، اما بدون مراجعه به پزشک و مصرف دارو بهبود پیدا کردم. سلامتی بهترین هدیه‌ای است که ورزشکار می‌گیرد.

حرف آخر؟

طبیعت بهترین هدیه زندگی و بودن در آن زیباترین سرگرمی من است.

 

[ad_2]

لینک منبع

سایت ساز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا