برای جلوگیری از افسردگی کوهنوردی کنید!
چرا در دنیا هیچ کوهنورد افسرده ای وجود ندارد؟
کمبود دو چیز، بر ایجاد افسردگی و مزمن شدن آن و همچنین بر درمان و از میان رفتن افسردگی، تاثیر اساسی ومهم دارد؛ بیدار شدن صبح زود و دیدن نور خورشید. دو چیزی که افسردگان خود به خود از آنها محرومند.
افسردگی، با خود شب زنده داری می آورد. سکوت و آرامش شب او را چنان مجذوب می کند که تا تاریک روشن شدن آسمان بیدار می ماند و درست آن زمان به خواب می رود. وی تمام روز و روشنایی روز را نمی بیند و زمانی بیدار می شود که نصف بیشتر روز را از دست داده است و از همه مهم تر، آفتاب، گرما و نور آن را. و این خود بر افسرده تر شدن شخص می افزاید.
فرد افسرده هرگز طلوع خورشید را نمی بیند.
از انرژی، نور و گرمای آن بهره مند نمی شود که این مسئله هم تاثیری بسیار منفی بر روحیه او دارد.
فرد افسرده هیچ تحرک جسمی ندارد و تمایلی به ورزش پیدا نمی کند. این موضوع به دنبال روز خوابی و ندیدن خورشید پیش می آید.
داروهای ضد افسردگی شیمیایی، اثرات نامطلوبی بر روح و جسم فرد افسرده دارد. بر عکس آنچه معمول است و همگان تصور می کنند با داروها آرامش می یابد و افسردگی اش به پایان می رسد؛ چنین نیست.
برای درمان قاطع و پایدار لازم است فرد افسرده همراه با خوردن دارو، بیدار شدن صبح و تحرک و تمرین جسم، پیاده روی صبحگاهی و خوردن غذاهای مناسب و همچنین استفاده از برخی دارو های گیاهی برای رفع اثر نامطلوب داروهای شیمیایی (مانند یبسی شکم، که خود بر تداوم افسردگی می انجامد و بی اشتهایی و عدم تحرک می آورد)، را هم انجام دهد. این کاری لازم و ضروری است. در غیر این صورت مصرف داروهای شیمیایی ضد افسردگی، اثر معکوس دارد.
عامل دیگری که به تداوم افسردگی می انجامد، ماندن در خانه یعنی چهار دیواری محدود و مشغول شدن با تلوزیون و ویدئو و فیلم های خسته کننده و گوشی موبایل است. در حالی که روح و جسم آن ها نیاز به تنفس هوای پاک و تازه، دیدن طبیعت و زیبایی های طبیعت و فضای نامحدود و باز دارد و ارتباط با آرامشی که از طبیعت و زندگی طبیعی می گیرد.
همچنین دوری از فضای محدود دیجیتالی کمک زیادی به درمان او می کند.
کوهنوردان هر سه عامل شادابی و شادی نرا یعنی نور خورشید، بیداری صبحدم، تحرک بدنی و استفاده از زندگی و زنده بودن طبیعت، را دارا هستند.